یک حضور به موقع(خاطرات بهورزی)

نوع مقاله : یک تجربه یک درس

نویسنده

بهورز خانه بهداشت شهنیا دانشگاه علوم پزشکی بوشهر

10.22038/behv.2025.87375.2152

چکیده

صبح که آمدم سرکار مشغول گردگیری شدم و داشتم لیست کارهای روزانه را برای خودم مینوشتم که موبایلم زنگ خورد. جواب دادم خانم حسینی مامای مرکز بود با حالت عجله گفت سریع برو خانه نرگس خانم زن باردار، در حال زایمان هست من هم با تیم اورژانس میایم. در حالی که داشتم کیفم و ست استریل و دستگاه فشارخون برمیداشتم پرسیدم چی شده گفت مادرم زنگ زده که خانمی اطلاع داده که بگو دخترت (مامای مرکز) بیاد نرگس زایمانش نزدیک است. من هم سوار ماشین شدم و سریع خودم را رساندم. وارد اتاق شدم نرگس از درد می نالید و سوگل خانم و زینب خانم که قدیم اونا رو به عنوان مامای محلی میشناختند نشسته بودند. یکی قیچی به دست و یکی هم داشت پتو آماده می کرد. گفتند خودمون زایمانش انجام میدیم. سعی کردم خونسردی خودم رو حفظ کنم و بعد از کلی صحبت کردن و آموزش گفتم این کار خطرناک است اجازه بدین مامای مرکز به موقع می رسند و شروع کردم به تمیز کردن اطراف نرگس و وسایلی که برای زایمان آورده بودند بیرون بردم. ولی سوگل خانم همچنان که دست به شکم زائو میکشید گفت نه ممکنه دیر بشه.

کلیدواژه‌ها

موضوعات